جشنواره ملی فرهنگ و هنر اقوام ایرانی ویژه دانشجویان
26 آبان 97
معرفی استان آذربایجان شرقی
تدوین: رضا ملیکی دانشجوی رشته مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف
پاییز97
استان آذربایجان شرقی
استان آذربایجان شرقی به دلیل وسعت زیاد دارای آب و هوای متنوع میباشد بهطوریکه بیشترین دمای ثبت شده در شهرهای میانه و جلفا میباشد که مردم این شهرها دمای ۴۵ + درجه بالای صفر را تجربه کردهاند و همچنین کمترین دمای ثبت شده در استان و در کلیه شهرهای ایران مربوط به بستان آباد با دمای ۴۶ - درجه زیر صفر میباشد. میانگین بارندگی سالیانه ۲۵۰ الی ۳۰۰ میلیمتر میباشد.
استان آذربایجان شرقی با ۴۵٬۴۸۱ کیلومتر مربع مساحت، حدود ۲٫۸ درصد از وسعت کل ایران را به خود اختصاص دادهاست. این استان در شمال غرب کشور و بین مدارهای ۳۶ درجه و ۴۵ دقیقه تا ۳۹ درجه و ۲۶ دقیقه عرض شمالی و نصفالنهارهای ۴۵ درجه و ۵ دقیقه تا ۴۸ درجه و ۲۲ دقیقه طول شرقی جای گرفتهاست. رود ارس حدود شمالی آن را با جمهوریهای آذربایجان، ارمنستان و ایالت خودمختار نخجوان مشخص میکند. رود قطور و آبهای دریاچه ارومیه حدود غربی آن با استان آذربایجان غربی است.
استان آذربایجان شرقی ۲۰۰ کیلومتر با جمهوری آذربایجان و ۳۵ کیلومتر با ارمنستان در حالی از سمت شمال مرز مشترک دارد که تنها استان ایران است که با ارمنستان همسایه است. این استان همچنین ۴۲۰ کیلومتر با استان آذربایجان غربی از سمت غرب و جنوب غرب، ۴۰۰ کیلومتر با استان اردبیل از سمت شرق و ۱۴۵ کیلومتر با استان زنجان از سمت جنوب هممرز است.
استان آذربایجان شرقی از هفت واحد کوهستانی تشکیل یافتهاست. رشتهکوه قرهداغ (ارسباران) شمالیترین این واحدها بوده که از دیوانداغ آغاز شده و به دره رود درهرود منتهی میگردد. رشتهکوه قوشهداغ که از جنوب قرهداغ شروع شده و به سبلان ختم میشود. توده آتشفشانی سبلان که ۴۸۱۱ متر ارتفاع داشته و مرز مشترک میان استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل محسوب میشود. رشتهکوههای میشو و مورو که از غرب استان (مرند) آغاز شده و به ارتفاعات عون بن علی و شبلی منتهی میشوند که مرتفعترین قله آن قله علی علمدار با ارتفاع حدود ۳۲۰۰ متر در مرند میباشد. رشتهکوه بزقوش که با ۳۳۰۳ متر ارتفاع، مرز بین شهرستانهای میانه و سراب بهشمار میرود. توده آتشفشانی سهند در جنوب تبریز که ۳۷۰۷ متر ارتفاع دارد. رشتهکوه اربط (تخت سلیمان) که از دامنههای جنوبی سهند شروع شده و به سمت جنوب امتداد مییابد.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ خورشیدی، جمعیت استان آذربایجان شرقی در این سال بالغ بر ۳٬۹۰۹٬۶۵۲ نفر بوده که نزدیک ۵ درصد از جمعیت کل ایران را به خود اختصاص دادهاست. برهمین اساس، ۱٬۹۸۹٬۴۰۰ نفر مرد و ۱٬۹۰۲٬۲۵۲ نفر زن در قالب ۱٬۲۲۳٬۰۲۸ خانوار ساکن این استان بودهاند. جمعیت استان در مقایسه با سال ۱۳۹۰ نزدیک به ۴/۸۹ درصد افزایش یافتهاست.
در سرشماری سال ۱۳۹۵ خورشیدی، تبریز با جمعیتی بالغ بر ۱٬۷۷۳٬۰۳۳ نفر، پرجمعیتترین و چاراویماق با جمعیتی بالغ بر ۳۱٬۰۷۱ نفر، کمجمعیتترین شهر استان آذربایجان شرقی بودهاست. از جمله شهرهای پرجمعیت استان علاوه بر مرکز استان میتوان به شهرهای مراغه، مرند، اهر، میانه و سراب اشاره کرد. تعداد آبادیهای استان در سال ۹۰ دو هزار و ۷۳۱ آبادی و ۲۰ آبادی استان خالی از سکنه هستند.
استان آذربایجان شرقی به جهت تمرکز صنایع بزرگ تولیدی در شهر تبریز، از قطبهای مهم صنعتی در سطح ایران بهشمار میرود. از دیگر شهرهای صنعتی استان میتوان به شهرهای شبستر (رتبه دوم صنعت آذربایجان شرقی پس از تبریز)، ،بستان آباد ، مرند، مراغه، میانه ،بناب و جلفا اشاره کرد.
شهر اهر به عنوان پایتخت ورنی ایران در سال ۹۵ برگزیده شد.
در استان آذربایجان شرقی ۴۳۴۲ کارگاه تولیدی فعالیت میکنند که این تعداد شامل ۸۳۲ کارگاه صنعتی بوده که این استان از این لحاظ، ۵٫۹۹ درصد از کل کارگاههای صنعتی ایران را به خود اختصاص دادهاست. در سال ۱۳۷۶ خورشیدی، ارزش مواد تولیدی کارگاههای مذکور ۳۳۶۱٫۸ میلیارد ریال و ارزش سرمایهگذاریهای انجامشده در آنها ۲۴۵۱٫۳ میلیارد ریال بودهاست.
صنایع مختلفی از قبیل صنایع شیمیایی، ماشینآلات و تجهیزات، محصولات کانی غیرفلزی، مواد غذایی، آشامیدنی و دخانیات، نساجی، پوشاک، چرم و کفش در شهر تبریز مشغول فعالیت هستند که از مهمترین آنها میتوان به آجر آذربایجان، بافندگی لایکو، بلبرینگسازی ایران، پالایشگاه تبریز، پتروشیمی تبریز، پشم تبریز، پیستونسازی ایران، تختخواب فروزان، تخته فشاری و فورمیکاسازی، تراکتورسازی ایران، ترموپلاست، چرمسازی تبریز، کفش آقایی، حوله برقلامع، خانهسازی ایرداک، لیلاند دیزل، درمن دیزل، هاکسیران دیزل، ایدم، ریسندگی پشمینه تبریز، سیمان صوفیان، شیر پاستوریزه، کبریتسازی توکلی، کبریتسازی ممتاز، گچ آذربایجان، ماشینسازی تبریز، پمپیران، موتوژن، موکت تبریز، نساجی تبریز، نوشابهسازی پپسیکولا، نوشابهسازی کوکاکولا و نیروگاه بزرگ حرارتی در تبریز فعالیت میکنند.
مشاهیر
علامه محمدتقی جعفری
تولد: 1304 شمسی - تبریز
وفات: 25 آبان 1377 شمسی
استاد علامه محمد تقي جعفري، فقیه و فیلسوف مشهور، پس از تحصيلات عاليه علوم اسلامي در شهر تبريز، تهران، قم و نجف اشرف در محضر آيات عظام، ميرزا فتاح شهيدي، شيخ محمدرضا تنكابني، شيخ كاظم شيرازي، سيد عبدالهادي شيرازي، سيد ابوالقاسم خويي و سيد محسن حكيم كسب فيض نمود. تا حال حاضر بيش از هشتاد اثر از آثار استاد به طبع رسيده است که از آثار برجسته ايشان شرح و تفسير بر نهجالبلاغه مي باشد كه 27 جلد آن به زبان فارسي چاپ و منتشر شده است. چاپ بعضي از آثار ایشان همچون شرح مثنوي در 15 جلد تجديد گرديده و تحت نظارت ايشان و طي 12 سال كاملترين كشف الابيات مثنوي مولوي در 4 جلد منتشر شده است.
علامه عبدالحسین امینی
(صاحب الغدیر)
تولد: 1281 شمسی - سراب
وفات: 12 تیر 1349 شمسی
شيخ عبدالحسين امينی در اوان جوانی و زمانی که هنوز چند دهه باقی بود تا کتاب "الغدير" را به رشته تحرير درآورد، از علمای بزرگ و مراجع رده اول اجازه اجتهاد و اجازه روايت دريافت داشت. او در پاکی عمل و اخلاق اسلامی و صلاح نفس نيز عالمی بود برجسته و ربانی که کمتر کسی بدين مرحله رسيده است. علامه بزرگ سفرهای بسياری انجام داد و در اين سفرها حقايق شيعه را باز می گفت و در پی ايجاد يک اتحاد واقعی و راستين بين مسلمانان بود و چيزی که او را در اين کار بسيار ياری می رساند خطابت و سخنرانی بی نظير او بود. يکی از عمدهترين دلائل تأليف کتاب "الغدير" ارادت علامه به علی بن ابيطالب(ع) بود او شيفته دريای بيکران ولايت بود و چنان در اين دريای بيکران غوطه ور شد که خيال و اهداف ديگری برايش باقی نماند.
علامه سید محمدحسین طباطبایی
تولد: 1281 شمسی - تبریز
وفات: 24 آبان 1360 شمسی
سيدمحمدحسين طباطبايي پس از گذراندن دورههای مقدماتی علوم دینی راهي نجف اشرف شد و دورههاي عالي علوم مختلف اسلامي را از برجستهترين اساتيد آن عصر فراگرفت. علامه در سال 1314 شمسي با گنجينهاي از دانش و خرد به زادگاهش بازگشت و در حدود ده سال اقامت در آن ديار، به تأمل و مراقبه و تأليف آثاري چند پرداخت. در 1325 در پي ناآراميهاي جنگ جهاني دوم، رهسپار حوزه علميه قم شد و مرحلهاي نو و پربرکت، هرچند دشوار، از زندگي را با تدريس و تحقيق و تأليف آغاز کرد که تا پايان عمرش ادامه يافت. بيشک مهمترين اثر علامه طباطبايي و به اعتقاد برخي مهمترين اثر شيعي در قرن چهارده هجري قمري، کتاب بيست جلدي الميزان في تفسير القرآن است که گنجينهاي از علوم و معارف مختلف عقلي، نقلي و معنوي است.
سیدعلی آقا قاضی تبریزی
تولد: 1285 قمری - تبریز
وفات: 1366 قمری - نجف
حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی، پس از تحصیل علوم ادبی و دینی در تبریز، در سن 28 سالگی به نجف اشرف مشرف شد و تا آخر عمر آن جا را موطن اصلی خویش قرار داد. او پس از اقامت در نجف اشرف، تحصیلات حوزوی خود را نزد اساتیدی از جمله فاضل شربیانی، شیخ محمد مامقانی، شیخ فتح الله شریعت، آخوند خراسانی و... ادامه داد و سرانجام کوشش های خستگی ناپذیرش در راه کسب علم، کمال و دانش، در سن 27 سالگی به ثمر نشست و این جوان بلند همت در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد رسید. میرزا علی آقا قاضی پس از سالها تدریس معارف اسلامی، در روز دوشنبه چهارم ماه ربیع المولود سال 1366 قمری مطابق هفتم بهمن ماه در نجف اشرف وفات کرد و در وادی السلام نزد پدر خود دفن شد.
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
تولد : 1274قمری ـ تبریز
وفات : 11 ذی الحجه 1343قمری ـ قم
آيت الله حاج ميرزا آقا ملکي تبريزي در خانواده اي با تقوا و پارسا در تبريز به دنيا آمد. حاج ميرزا جواد آقا در آن هنگام که به تحصيل علوم اسلامي در نجف مشغول بود از تربيت و اصلاح خويش غافل نبود و به تهذيب نفس نيز اهتمام نمود و آن را سرلوحه زندگي خويش قرار داد. او پس از عمري خدمت به شرع مطهر و پرتو افشاني در حوزههاي علميه نجف، تبريز و قم و تربيت شاگرداني صاحبکمال و تأليف کتبي گرانسنگ چون اسرار الصلاه، رساله لقاء الله و المراقبات و رسيدن به آرزوي ديرينه خود که فتح قله معرفت و توحيد بوده در يازدهم ذي الحجه 1343 قمري مصادف با عيد قربان در حدود سن 65 سالگي در شهر مقدس قم رحلت کرد و پس از غسل و نماز، در قبرستان شيخان قم به خاک سپرده شد.
شهید آیتالله قاضی طباطبایی
(اولین شهید محراب)
تولد: 1292 شمسی
وفات: 10 آبان 1358 شمسی
آيتالله سيد محمدعلي قاضي طباطبايي مراحل تحصیل علوم دینی را تا مرتبه اخذ اجازه اجتهاد در تبریز، قم و نجف گذراند. او در دوران مرجعيت و زعامت حضرت امام خميني(ه) تنها نماينده تام الاختيار ايشان در تبريز بوده و بعد از پيروزي انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبريز منصوب شد و اولين نماز جمعه را در اين شهر بزرگ برپا کرد. او همچنين کميتههاي انقلاب اسلامي آذربايجانشرقي و غربي را تشکيل داد. شهید قاضی در روز عید قربان سال 58، بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء در راه مراجعت به منزل توسط عوامل گروه فرقان در خيابان مورد اصابت گلولههاي ناجوانمردانه قرار گرفت و به دليل جراحات وارده به شهادت در راه اسلام نايل شد.
شهید آیتالله سید اسدالله مدنی
تولد: 1293 شمسی (دهخوارقان آذرشهر)
وفات: 20 شهریور 1360 شمسی
سید اسدالله مدنی پس از تحصیل علوم دینی در تبریز و قم به نجف اشرف مهاجرت کرد و در اندك زمان، جزو اساتيد معروف حوزة علمية نجف به شمار آمد. او مبارزة سياسي و اجتماعي خود را از دوران تحصيل در شهر قم آغاز كرد و پس از به ثمر رسيدن قيام خونين ملت ايران به رهبري امام خميني، فصل ديگري از مبارزات خود را براي حفظ و حراست و پاسداري از انقلاب شكوهمند اسلامي آغاز كرد. آيتالله مدني، در سر و سامان دادن به اوضاع سياسي و اجتماعي تبريز تلاش مخلصانهاي كرد و پس از شهادت آیتالله قاضی طباطبایی امام جمعه تبریز، به نمايندگي حضرت امام(ره) و امامت جمعه شهر تبريز منصوب شد. او در تقويت روحيه رزمندگان اسلام نقش بسزايي داشتند و با شركت خود در جبهه نبرد و حضور در كنار سپاهيان اسلام و شركت در مجالس دعا و نيايش آنان، مشوق براي رزمندگان اسلام بود. آیتالله مدنی سرانجام در بيستم شهريور 1360 پس از اتمام خطبههاي نماز جمعه، به دست منافقي كوردل و با انفجار نارنجك به شهادت رسید.
شهيد حسن شفیعزاده
تولد: 1336 شمسی - تبریز
شهادت: 8 اردیبهشت 1366 شمسی - عملیات کربلا 10
حسن شفیع زاده تحت تربیت پدر و مادری مؤمن، متدین و مقلد امام پرورش یافت و از همان كودكی عشق خدمتگزاری به آستان شهید پرور حضرت اباعبدالله(ع) در عمق وجودش ریشه دوانید. او با شور وصف ناپذیری در روزهای سرنوشت ساز 21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش می كرد و برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از هیچ كوششی فروگذار نبود. شفیع زاده بعدها به دنبال تشكیل سپاه، در پیریزی اولین هسته های مسلح سپاه فعال بود و هنگامی كه به همراه شهید باكری در سپاه ارومیه انجام وظیفه می كرد به عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه، در درگیری های متعدد برای سركوبی گروه های فاسد تلاش شبانه روزی نمود. با شروع جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یك دسته خمپاره انداز كه تحت مسئولیت شهید باكری اداره می شد به جبهه های جنوب شتافت. شهید شفیع زاده در منطقه عملیاتی كربلای 10 در شمال غرب (منطقه عمومی ماووت) در حالی كه عازم خط مقدم جبهه بود، خودروی وی مورد اصابت تركش گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به آرزوی دیرینه خود نایل شد و به دیدار معشوق شتافت.
شهيد مرتضی یاغچیان
تولد: 1335 شمسی - تبریز
شهادت: 1362 شمسی - عملیات خیبر
مرتضی یاغچیان در دوران خدمت سربازی در رژیم پهلوی، به دنبال فرمان امام خميني (ره) مبني بر فرار سربازها از پادگانها ، از پادگان گريخت و در تظاهرات و عمليات عليه رژيم شركت جست. او پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از اولين افرادي بود كه به عضويت سپاه تبريز درآمد و از آغاز در مسئوليتهاي مهم به انجام وظيفه پرداخت. در شهريور 1359، با شروع جنگ ، راهي جبهه شد و در طي جنگ دچار تحول روحي عظيمي شد. پنج بار مجروح شد ولي هيچ كدام از مجروحيتها باعث نشد تا جبهه را رها كند. در عمليات خيبر در پی شهادت حمید باکری، مهدي باكري به خاطر سختي عمليات و پاتكهاي مكرر دشمن از مرتضي ياغچيان خواست در مقابل حملات ايستادگي نمايد و ياغچيان نيز با رشادت در مقابل حمله دشمن پايداري كرد. شهادت مرتضي ياغچيان را با بي سيم به مهدي باكري خبر دادند. پيكر شهيد ياغچيان پس از عمليات در منطقه جا ماند و تا سال 1375 مفقودالاثر بود تا اينكه در اين سال در پي جستجوي گروه هاي تفحص ، بقاياي پیکرش كشف شد و در وادي رحمت تبريز آرام گرفت.
شهيد علی تجلایی
تولد: 1338 شمسی - تبریز
شهادت: 25 اسفند 1363 - عملیات بدر
علی تجلایی از سال 1356 فعالیتهای مبارزاتی خود را آغاز نموده، پس از مدتی توسط ساواک دستگیر شد. در سال 1358 وارد سپاه پاسداران شد و به عنوان مربی آموزش پادگان سید الشهدا (ع) انجام وظیفه نمود. برای مبارزه با نیروهای ضد انقلاب به کردستان رفته، سپس در مهاجرت به افغانستان، اولین مرکز آموزش فرماندهی مجاهدین افغانی را در داخل کشور افغانستان تأسیس نمود. با شروع جنگ تحمیلی به ایران بازگشت و در نبرد دهلاویه و حماسه سوسنگرد با عنوان فرمانده عملیات و معاون عملیاتی سپاه شرکت کرد. در طول سالهای جنگ تحمیلی و در جبهههای پیرانشهر در عملیاتهای بسیاری شرکت نمود و مسئولیتهای مختلفی را بر عهده گرفت. او به عنوان مسئول طرح و عملیات قرارگاه خاتم (ص) در شرق دجله و در عملیات بدر، بر اثر اصابت تیر به ناحیه قلب، به ملکوت سرخ شهادت رسید.
پروفسور رحيم رحمانزاده
پروفسور رحیم رحمانزاده پایه گذار جراحی مدرن ارتوپدی و تروماتیک ارتوپدی در سطح بینالمللی و رئیس مرکز بینالمللی جراحی مفاصل و استخوان برلین، اصالتاً آذربایجانی و متولد شهرستان شبستر است. وی در ۱۸ سالگی به ترکیه رفت و تحصیلات پزشکی عمومی خود را در استانبول ترکیه گذراند. پس از آن برای تکمیل تحصیلات تخصصی خود در رشته جراحی عمومی و جراحی تصادفات ارتوپدی راهی آلمان شد. رحمان زاده در دانشگاه ماینز به مقام پروفسوری نایل آمد و از سال ۱۹۷۳ ریاست کرسی جراحی دانشگاه برلین را برعهده گرفت. او به عنوان پایه گذار جراحی مدرن ارتوپدی ، تکنیکهای جراحی خاص در این رشته را ابداع کرد. پروفسور رحمان زاده درحال حاضر به عنوان پرزیدنت سمینارهای اروپایی و جهانی مقام پرزیدنتی جمعیت جراحان ارتوپدی تصادفات و سوانح ، جمعیت جراحان پلاستیک آلمان و جمعیت جراحان عمومی این کشور را نیز برعهده دارد. این همه در حالی است که تاکنون هیچ تبعه خارجی موفق نشده است به این مدارج علمی در کشور آلمان دست یابد.
پروفسور محسن هشترودي
تولد: 1286 شمسی - تبریز
وفات: 13 شهریور 1355 شمسی - تهران
محسن هشترودی از ریاضیدانان معاصر ایران بود که در مدرسه دارالفنون در تهران تحصیل، و مدرک دکترای خود را در ریاضیات از دانشگاه سوربن در فرانسه دریافت کرد. پس از بازگشت به تهران، مقام استادی دانشسرای عالی، ریاست دانشگاه تبریز و ریاست دانشکده علوم دانشگاه تهران را عهدهدار بود. پروفسور هشترودی مهارت زیادی در بیان اصول و پدیدههای علمی و فناوریهای جدید به زبان ساده داشت و با نوشتهها و سخنرانیهای خود میتوانست با قشر بزرگی از جامعه ارتباط برقرار کند و مفاهیم اصلی دانش و فناوری را به آنان منتقل نماید. تخصص پروفسور هشترودی در زمینه هندسه دیفرانسیل بود. مهمترین اثر علمی نگاشته شده توسط محسن هشترودی، پایاننامه دکترای او در زمینه هندسه دیفرانسیل است، که در آن یکی از مدلهای ریاضی استادش (کارتان) را تعمیم داد که امروزه به نام «اتصال هشترودی» شناخته میشود. جدای از پژوهش علمی، پروفسور هشترودی به عنوان یک متفکر منتقد و ریاضیدان نامدار ایرانی، دارای اهمیت نمادین و شخصیتی اثرگذار در جامعه علمی معاصر ایران بوده است.
میرزا حسن رشديه
میرزا حسن تبریزی (۱۲۳۰ تبریز - ۱۳۲۳ قم) مشهور به رشدیه از پیشقدمان نهضت فرهنگی ایران در سده قبل بود. وی نخستین موسس مدارس جدید در تبریز و تهران بود، او را پدر فرهنگ جدید ایران نامیدهاند. حاجی میرزا حسن رشدیه با توصیه و مشورت پدرش که از روحانیان بود تصمیم گرفت که به جای رفتن به نجف و خواندن درس طلبگی روانه استانبول و مصر و بیروت گردد و آموزگاری نوین را یاد بگیرد. او به بیروت رفت و در آن جا سبک نوین آموزش الفبا و دروس جدید مانند حساب و هندسه و تاریخ و جغرافیا را آموخت. وی تالیفات متعدد دارد از جمله: بدایةالتعلیم، نهایةالتعلیم، وطن دیلی (به ترکی آذربایجانی)، تاریخ شفاهی، شرعیات ابتدایی، جغرافیای شفاهی.
محمدعلی تربیت
میرزا محمدعلی خان تربیت (۶ خرداد ۱۲۵۶، نوبر تبریز - ۲۷ دی ۱۳۱۸) روزنامهنگار و دولتمرد ایرانی، مؤسس کتابخانه تربیت، از آزادیخواهان و روشنفکران آذربایجان و از فعالان انقلاب مشروطه. تربیت در هشتمین دورۀ مجلس شورای ملی (۱۳۰۹) به نمایندگی از طرف مردم تبریز انتخاب شد و در دورههای نهم تا دوازدهم نیز همین مقام را داشت. محمدعلی تربیت در ۲۷ دی ۱۳۱۸ در تهران درگذشت.
استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی
(شهریار)
تولد: 1285 شمسی - روستای خشکناب
وفات: 27 شهریور 1367 شمسی
سيد محمد حسين بهجت تبريزي در روستاي خشکناب در بخش قره چمن آذربايجان متولد شد. پدرش حاجي مير آقا خشکنابي و از وکلاي مبرز و مردي فاضل و خوش محاوره و از خوش نويسان دوره خود و کريم الطبع بود. او در اوايل شاعري بهجت تخلص ميکرد و بعداْ دوباره با فال حافظ تخلص خواست که دوبيت شاهد از ديوان آمد و خواجه تخلص او را شهريار تعيين کرد. او تحصيلات خود را در مدرسه متحده و فيوضات و متوسطه تبريز و دارالفنون تهران گذراند و تا کلاس آخر مدرسه طب تحصيل کرد و به مدارج بالايي دست يافت. استاد شهريار پس از هشتاد و سه سال زندگي شاعرانه پربار و افتخار در ۲۷ شهريور ماه ۱۳۶۷ به ملکوت اعلي پيوست و پيکرش در مقبره الشعراي تبريز که مدفن بسياري از شعرا و هنرمندان آن ديار است به خاک سپرده شد.
پروین اعتصامی
پروين اعتصامی شاعر گرانمايه ايران در سال 1285 خورشيدی در تبريز تولد يافت. ادبيات فارسی و عربی را با مهارت هر چه تمام در نزد پدر آموخت. استعداد و قريحه لبريز او از هفت سالگی بروز کرد. اين شاعر معاصر با آن که از وی دعوت شد با طبعی بلند ورود به دربار را نپذيرفت و مدال وزارت معارف ايران را رد کرد. اشعار وی بيشتر در مورد مسايل اجتماعی و ظلم و بيداد شاهان و فقر عمومی می باشد. پروین در سال 1320 و در سن 35 سالگي، رخ در نقاب خاک کشيد
صائب تبریزی
پدر صائب از کسانی است که در سال 1017 كه شاه عباس بهتبريز آمده طبق دستور او از تبريز كوچيد و در عباسآباد اصفهان ساكن گرديد. صائب از ايام كودكی در اصفهان تحصيل علوم گوناگونرا وجهة همت خود قرار داد و مدارج عالی كمالات را طينمود و آثار پربهایی به فارسی و تركی از خود به يادگارگذاشت.
اوحدی مراغهای
رکن الدین ابولحسن مراغی مشهور به اوحدی مراغهای عارف و شاعر پارسیگوی نامدار و صاحب مثنوی معروف جام جم، در مراغه زاده شد. او معاصر ایلخان مغول سلطان ابوسعید بود و آرامگاه او نیز در مراغه در میان باغ سرسبزی واقع شدهاست.
شیخ محمود شبستری
شيخ سعدالدين محمود بن امين الدين عبدالکريم بن يحيي شبستري از عرفا و شعراي نامي قرن هفتم و هشتم هجري است. او در قرن 7 و 8 هجری و در عصر حکومت ایخلخانان میزیسته است. شبستری در سال ۷۲۰ هجری در ۳۳ سالگي وفات يافته و در شبستر مدفون شد.
حکیم قطران تبريزي
قطران در قرية شادباد تبريز پا به عرصة هستی نهاد و در تبريز به تحصيل علم و كمالات همّت گماشت. اين حكيم و عارف نامی به سال 465 از دار فانی رخت بربست و در مقبرةالشعرای سرخاب تبريز مدفون است.
هنر ها و صنایع دستی آذربایجان شرقی :
استان آذربایجان شرقی یکی از کانونهای صنایع دستی ایران محسوب میشود. در این استان انواع فرش، قالیچه، جاجیم، ورنی، خورجین، گلیم، شال، گلیمچه، ظروف سفالی و سرامیک، اقسام سبدحصیری و ترکهای، پارچههای پشمی و ابریشمی، سوزندوزی، نقرهسازی، قلاببافی، حوله و پتوبافی، فرشبافی، کفاشی و کفشدوزی و… موارد عمده صنایع دستی را تشکیل میدهند.
صنایع دستی برجسته استان شامل قالیبافی، گلیمبافی، هنرهای چوبی (خاتم، معرق، منبت و سبد و حصیر بافی)، دستبافهای سنتی (پشمی، بریشمی، جاجیمبافی)، چاپهای سنتی (قلمکاری و باتیک)، شیشهگری، سفالگری، فلزکاری (قلمزنی، حکاکی و ملیلهدوزی)، رو دوزیها (سوزندوزی، پتهدوزی، شکمهدوزی و گلابتوندوزی)، نمدمالی، کتاب آرایی (مینیاتور، تذهیب و تشعیر) است.
قالیبافی
به استناد منابع بسیار در قرن سوم هجری آذربایجان از بزرگترین مراکز بافتقالی و زیلو بود. در دوره سلجوقیان و ایلخانیان هنر قالیبافی در آذربایجان رواج کامل داشت و بر مبنای مینیاتورهای نسخ خطی “خمسه نظامی” اثر “قاسم علی” و برخی آثار دیگر که بیشتر نقوش قالی و طرز بافت آن را نمایش میدهند، آشکار میشود که قالیبافی در دوره تیموریان و سپس در دوره صفویه سیر تکامل خود را طی کرد و نقوش جدیدی چون سجادهای، گل و بوته، ترنج و لچک، حیوانات، خصوصا نقش “گلشاه عباسی” متداول گردید و تنوع رنگها و استفاده از ابریشم، ظرافت و زیبایی و کیفیت قالیها را تا حد قالی پرده نما، بالا برد. نمونههای چنین فرشهایی در حال حاضر در بسیاری از موزههای دنیا در معرض نمایش قرار دارد.
تبریز از مراکز عمده قالیبافی ایران است و از زمان جانشینان هلاکو خان مغول و پس از آن مرکز داد و ستد قالی بوده است. در دوره صفوی نیز قالیهای بسیار نفیس در آذربایجان بافته میشد . از این رو به جرأت میتوان گفت که حفظ و احیای هنر قالیبافی در ایران مرهون هنرمندان قالیباف و بازرگانان آذربایجان است. امروز هم آذربایجان یکی از مراکز مهم تولید انواع قالی در ایران است و بافتن انواع قالی در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان رواج کامل دارد.
قالیبافی از صنایع دستی مهم استان محسوب میشود. تولیدات این هنر از نظر صادرات اهمیت بسیار دارد و یکی از اقلام صادراتی عمده ایران را تشکیل میدهد. این امر موجب اشتغال نیروی عظیم انسانی نیز شده است. صنعت قالیبافی در سراسر استان به صورت کارگاهی در مناطق شهری و تکبافی تقریبا در اغلب روستاهای آذربایجان رواج دارد و هر ساله تعداد قابل توجهی از انواع قالی و قالیچه در طرحها و نقشهای متنوع و بافتهای گوناگون به بازارهای داخلی و خارجی عرضه میشود.
.
گلیم بافی
بافت گلیم در آذربایجانشرقی همانند دیگر نقاط ایران به صدها سال پیش برمیگردد که در گذشته بیشتر در روستاهای اطراف به طریقه سنتی انجام میگرفته به طوری که پشم را با دست به نخ تبدیل و بعد با گیاهان رنگآمیزی و به گلیم تبدیل میکردند.
البته این طریقه رنگ کردن و رسیدن به نخ به دلیل سختی کار و کم یابی بعضی رنگدانهها و یا جذب نشدن افراد جوان و دسترسی آسان و ارزان به رنگهای شیمیایی و نخهایی که در بازار به صورت رنگ شده با مواد شیمیایی وجود دارد جای خود را به این نوع نخ داده است.
همچنین در گذشته بافت گلیم بیشتر مصرف خانگی داشته و به ندرت برای فروش تولید میشد و ابعاد آن نیز بسته به دلخواه بافنده صورت میگرفته ولی ابعاد گلیمهای این استان از نظر بافت و نقوش متنوع بوده و هر منطقه بافت و نقوش مخصوص به خود را دارا بوده است. در حال حاضر بافت گلیم در شهرستانهای میانه، هشترود، و بخش خراجوی مراغه جریان دارد.
پارچهبافی
بافتن پارچه با دست ، خصوصاً پارچههای ابریشمی و زری از قدیم در ایران و همچنین آذربایجانشرقی معمول و متداول بوده است. چنانکه در دوره صفویه که به عصر طلایی و درخشان بافندگی شهرت دارد؛ پارچههایی از حریر ساده، ابریشم زربفت و مخمل ابریشمی بافته شده،که نمونههایی از آنها در موزه آستان قدس رضوی و موزه هنرهای تزئینی اصفهان موجود است.
نگارگری
نگارگری، نقاشی سنتی با پیشینهای کهن است که حالت روایی دارد و از دیدگاه عرفانی و فلسفی و بیان وقایع تاریخی بهره میبرد. ترسیم جزئیات و حقیقت نهایی از ویژگیهای هنر نگارگری است.
شیوه اجرا:
هنرمند ابتدا موضوع مورد نظر را روی بوم طراحی میکند. سپس آن را با رنگ روحی قلمگیری میکند و بعد با تکنیک رنگگذاری به شیوه تخت یا غیر تخت طرح مورد نظر را رنگآمیزی میکند. سپس به ساخت و ساز (پرداز و قلمگیر) میپردازد. در رنگگذاری معمولاً از رنگهای جسمینظیر گواش، اکریلیک و در ساخت و ساز از آبرنگ استفاده میشود. بوم، بوم کاغذی و قلم موها در شمارههای مختلف گرد و نرم است. از فلزات طلا و نقره نیز استفاده میشود.
نقرهسازی
صنعت نقرهسازی از دیرباز در تبریز رواج داشته است.تا ۲۰ سال پیش حدود ۲۵ کارگاه نقرهسازی با یکصد نفر هنرمند نقرهکار در تبریز فعالیت داشتند.
سبدبافی
در شهر تبریز بافت سبد برای حمل نان و میوه رواج دارد.برای بافتن سبد از ترکههای درخت قره آغاج،سنجد،به ،آلبالو و بید اسنفاده میشود. در شهر مراغه و روستاهای اطراف آن نیز سبدهای بسیار ظریفی از چوب موسون میبافند.در مرند و روستاهای بناب و بهرام و کشکسرای از ساقه گندم برای ساخت سبد استفاده می شود. موسیقی در آذربایجان،موسیقی جزئی از فرهنگ زنده مردم حساب میشود.
سوزن دوزی
سوزندوزی در بخش ممقان حوالی پنجاه کیلومتری غرب تبریز از دیرباز رواج داشته است. در سالهای اخیر با توجه به درآمد اندکی که از این صنعت عاید هنرمند سوزندوز میشد،به تدریج علاقه به این هنر کاهش یافت، ولی با تلاش سازمان صنایع دستی،صنعت سوزندوزی دوباره رونق یافته است و به جای ماده اولیه سوزن دوزی که در گذشته ابریشم طبیعی بود،امروزه از ابریشم مصنوعی استفاده میشود.
سفالگری و سرامیکسازی
محصولات سرامیک استان در چند کارگاه از جمله شهر “زنوز” و “تبریز” تولید میشود . استادکاران سرامیک “زنوز” از نوع خاک مرغوب (کائولین یا خاک چینی) استفاده میکنند. علاوه بر کارگاههای سرامیکسازی “زنوز” در شبستر هم صنعت سفالگری دارای سابقهای بس طولانی است و تولیدات سفال آن در سراسر آذربایجان توزیع میشود. اخیراً کارگاه آموزش سفالگری در مرکز هنرهای سنتی میراث فرهنگی آذربایجان شرقی به آموزش علمیو هنری این صنعت پرداخته و هنرجویان بسیاری را آموزش داده است.
موسیقی و ساز آذری
موسیقی در آذربایجان،موسیقی جزئی از فرهنگ زنده مردم حساب میشود.
در این میان موسیقی مردمی شناخته شده«عاشیق لر» (عاشقها) که با سرشت بومی مردم آذربایجان آمیخته است،از جایگاه ویژهای برخوردار است. پیشینه این موسیقی کم وبیش روشن است و امروزه نیز در برگزاری مراسم و آئینهای سنتی نقشی فراموش نشدنی دارد. در گذشته،تا زمانی که به دوره اشکانیان بازمیگردد،گروههایی بودند که تاریخ فراز و نشیبهای اجتماعی را در قالب سرودهها و داستانها در بزمها و گردهماییها برای مردم بازمیخواندند،این افراد «گوسان لار»(خنیاگران) نامیده میشدند.
عاشقهای با تجربه و توانای آذربایجان نیز چنین میکنند.آنان به هنگام خواندن ترانههای بومی با چیره دستی به نواختن ساز میپردازند و شورانگیزترین گونههای«هاوا»را برگزار میکنند و به بیان منظوم حماسههای پر شور و داستانهای بومی میپردازند. عاشقها هنرمندانی هستند که از میان مردم برخواستهاند و با هنر اصیل و نوای دلنشین ساز خود همراه با ترانههای دلپذیر و مناسب با شرایط مراسم،در مجالس عروسی و قهوهخانهها به ترنم در میآیند.
عاشقهای معاصر آذربایجان،مالک گنجینه عظیم هنر و ادبیات تاریخی نیاکان خویشند.آنها سرودههای استادانه و زیبای خود را با احساسی ناب، انسانی و حفظ امانت هنر عاشقی در میان مردم رواج میدهند. در آذربایجان کمتر دهکدهای را میتوان یافت که جشنها و عروسیهایشان بدون عاشق برگزار شود. حتی در مناطقی که عاشق نیست،فرسنگها راه پیموده میشود تا عاشقی به جشن دعوت شود و مجلس را با سخنان حکمت آموز،ترانهها و منظومههای دلنشین خود گرمی و شور بخشد.
عاشق « ساز» مینوازد.ساز آلتی است شبیه تار؛مرکب از نه سیم که بر سینه مینهند و مینوازند.نام قدیمی ساز «قوپوز» چیزی شبیه کمانچههای کنونی بود.
اغلب یک یا دو بالابانچی( نوازنده بالابان) و قاوالچی(دایرهزن) عاشق را همراهی میکنند.گاهی نیز چند دسته عاشق با هم ظاهر میشوند و هنرنمایی میکنند. عاشق هنرمند است و باید در چندین هنر مهارت و استادی داشته باشد.او هم شاعر است،هم آهنگساز، هم خواننده، هم نوازنده، هم هنرپیشه و هم داستان گو.
به عبارت دیگر عاشق در تمام این عرصهها خلاق است و هنرمندی است که این همه را با انگشتان ماهر و صدای دل نوازش،اجرا میکند. در روزگاران گذشته، به این هنرمندان علاوه بر اوزان و عاشیق، وارساق و یا نشاق هم میگفتند و به هنرمندترین و شایستهترین آنها« دده » اطلاق میشد.
از این میان میتوان به دده یاد یاد( قرن ده هجری قمری)، توراب دده(قرن دوازده هجری قمری)، دده قاسم(قرن سیزده هجری قمری)، و کرم دده و مشهورتر از همه دده قورقود اسطورهای اشاره کرد.
چرم سازی
چرم شهر تبریز نزدیکی روستای مایان واقع در ۱۰ کیلومتری شمال غربی تبریز قرار دارد. در این منطقه حدوداً ۳۰۰ کارخانه ی چرم سازی وجود دارد که اکثر کارخانجات در چهار خیابان گلستان اول، دوم، سوم و چهارم قرار دارند که هر چهار خیابان به جاده مایان منتهی می شوند. کارخانجات چرم سازی با توجه به نوع چرم تولیدی به سه قسمت تقسیم می شوند: کارخانه ی چرم گوسفندی و بزی، کارخانه چرم گاوی و چرم گاو میش که خط تولید و دستگاه های هر کدام با توجه به نوع چرم متفاوت هستند. این شهرک چرم سازی قطب تولید چرم در کشور می باشد که ظرفیت تولید چرم آن سالانه ۵۰ میلیون فوت مربع است. ۴۶ درصد از چرم سازیهای فعال کشور در این شهرک مستقر شده و علاوه بر کیفیت بالای چرم آن، تولید قابل ملاحظهای را نیز نسبت به استانهای دیگر به خود اختصاص داده است.
قلم زنی
قلمزنی عبارت است از تزیین و کندن نقوش بر روی اشیای فلزی به ویژه مس، طلا، نقره، برنج و یا به عبارت دیگر ایجاد خطوط و نقوش به وسیله قلم با ضربه چکش و بر روی اجسام فلزی. قلمزنی یکی از رشتههای هنرهای سنتی ایران است که در دسته بندی، در رده هنرهای صناعی و در گروه فلزکاری قرار دارد.
امروزه برای قلمزنی نخست داخل یا زیر ظرف یا سینی مورد نظر را که معمولاً از جنس نقره یا طلا است از محلول قیر و گچ پر میکنند تا سروصدای قلم کمتر به گوش برسد و همچنین مانع از سوراخ شدن ظرف در حین کار شود. سپس نقش مورد نظر را روی ظرف رسم کرده و قلم مناسب را انتخاب کرده و روی سطح ظرف قرار میدهند و با چکش بر انتهای قلم میکوبند تا شیارها و نقشها با تغییر شدت ضربه روی ظرف ایجاد شوند.
قلمهای این هنر متنوع هستند و نامهای خاص خود را دارند مانند قلم سایه و قلم نیمبر. پس از ایجاد نقشها، قیر را جدا میکنند و روی شیارها گرده زغال میریزند و روی ظرف را با روغن جلای سیاه میپوشانند. به این ترتیب نقشهای قلمزده شده به شکل خطهایی تیره مشخص دیده میشود.
نمونهای از هنر قلم زنی استان مرکزی که یک بادیاب (بادیه، جام بزرگ پایهدار) مسی بود در ورودی سازمان مالکیتهای معنوی سازمان جهانی مالکیت فکری در سوئیس قرار دارد.
ملیله دوزی
هنر سوزن دوزی ، قلاب دوزی و ملیله دوزی یکی از مشخص ترین شعبات صنایع دستی است که قدمت آن به قبل از دوره صفویه می رسد و انواع محصولاتی که به وسیله آن ها تزیین می شوند شامل سجاده – جلد قرآن – انواع بقچه ها – رومیزی – زیر بشقابی – زیر قلیانی و غیره می باشد.
ملیله از نظر جنس بر دو نوع است: اصل و بدل.
ملیله اصل از رشته های بسیار نازک نقره تشکیل شده که آن را می تابانند با به صورتی شبیه فنر در آید و برای دست یابی به صورتی شبیه فنر در آید و برای دست یابی به ملیله ی طلا آن ها را آب طلا می دهند ملیله ی بدل از مفتولهای برنجی به ضخامت ۱۵/۰ و ۱۸/۰ میلی متر تهیه می شود. برای تهیه ی ملیله ی بدل طلا از همین نوع برنج که رنگ طبیعی طلایی دارد استفاده می کنند و برای تهیه ی ملیله ی بدل نقره آنرا آب نقره می دهند که تمام این کارها در بازار و توسط افرادی به نام رزکش صورت می گیرد و از این ملیله ها برای دوخت انواع نقوش بر روی پارچه های دست بافت، ترمه یا مخمل استفاده می نمایند.
هنر کتاب آرایی
کتابآرایی به مفهوم تذهیب و تصویر کتاب از سدههای پیشین در جهان اسلام رواج داشت، اما پس از فتوحات مغول در ایران سرعت و شتاب بیشتری یافت. نمونههای باقیمانده از این دوره نشان میدهد که در هنر کتابآرایی چند گونه هنر از جمله تحریرخطاطی، تذهیب، تصویر نگارگری و تجلیدجلدآرایی در هم ترکیب شده بود. بعید نیست که این هنرها از روزگاران پیشین به گونه ترکیبی رواج داشتهاند، ولی نمونه آنها باقی نمانده است. آثار برجای مانده نشان میدهند که کتابهای قطع بزرگ با نگارگری مفصل و غنی از اوایل سده هشتم هجری چهاردهم میلادی پدید آمده است که شرحی بصری از جامعه آن روزگار به دست میداد. جزئیاتی از هنر کتاب آرایی به دست آمده، اما اطلاعات مفصل آن و بهویژه شیوههای کارکردی و تولیدیاش در سدههای نهم و دهم هجری پانزدهم و شانزدهم میلادی کامل شده است.
پل قاری
این پل در دوره قاجار ساخته شده و در آثار ملی به ثبت رسیده است. شمسالعماره (استانداری فعلی) را به بخش شمالی شهر وصل میکند، با مصالح آجری و طاقهای هلالی شکل و سرستونهای کله قوچی بر روی میدان چایی (مهرانرود) ساخته شده و از جمله پرترددترین پلهای شهر تبریز بوده است. بانی این بنا پیرزنی بوده است که هزینه سفر خود به مکه مکرمه را وقف ساخته شدن این پل کرده است و از این رو به قاری کورپوسو به معنای پل پیرزن مشهور شده است. در سال 1327 به موازات این پل، پل دیگری برای تسهیل رفت و آمد میان دو سمت ایجاد شده است. موقعیت این بنا در میدان چایی واقع در خیابان چایکنار می باشد.
موزه قاجار
موزه قاجار یکی از موزههای شهر تبریز است. این موزه در محل خانه امیرنظام گروسی و در محله ششگلان قرار گرفتهاست. موزه قاجار در سال ۱۳۸5 خورشیدی پس از مرمت و بازسازی، بهطور رسمی راهاندازی شد.
خانه امیرنظام گروسی که در دوره ناصرالدین شاه و در زمان پیشکاری امیر نظام گروسی و توسط وی ساخته شدهاست در سال ۱۳۷۰ توسط سازمان میراث فرهنگی خریداری شد و با شماره ۱۷۴۹ در فهرست آثار ملی کشور ثبت گردید. پس از مرمت و بازسازی بنا با حفظ ویژگیهای معماری و شاخصهای سنتی بنا به عنوان موزه قاجار مورد استفاده قرار گرفت. این موزه در نزدیکی مقبره الشعرا تبریز که مدفن بیش از ۴۰۰ شاعر نامی از جمله شهریار، قطران، اسدی طوسی، فاریابی و ثقةالاسلاماست قرار دارد.
مقبرةالشعرا
مقبرةالشعرا (آرامگاه شاعران) یکی از گورستانهای تاریخی شهر تبریز است که در محله سرخاب واقع شده است. مقبرةالشعرا هماکنون در پیرامون تکیه حیدر در تقاطع خیابانهای ثقةالاسلام و عارف شهر تبریز واقع شدهاست و در ضلع شرقی بقعه سید حمزه و مقبره قائم مقام و ملا باشی قراردارد. مقبره الشعرا در گذشته با اسامی حظیره الشعرا، حظیره القضاه و قبرستان سرخاب نیز نامیده میشد اما متأسفانه گذشت روزگاران و مهمتر از آن حوادث طبیعی چون سیل و زلزله، شکل ظاهری آن را از بین برده است .
نام این گورستان در آثار مکتوب پیش از سده هشتم هجری بهچشم نمیخورد. کتاب لبابالالباب تألیف محمد عوفی در سال ۶۱۸ هجری که در آن شرح حالی از شاعران سده هشتم هجری - همانند خاقانی و فارابی که در مقبرةالشعرا مدفوناند - گنجانده شدهاست، نامی از این مکان به میان آورده نشده است. قدیمیترین اشاره به این گورستان در کتاب نزهةالقلوب تألیف حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری میباشد؛ همچنین در «تاریخ گزیده مستوفی» تألیف ۷۳۰ هجری نیز به مقبرةالشعرا اشاره شدهاست.
بهدلیل متروکشدن مقبرةالشعرا پس از زمینلرزههای سالهای ۱۱۹۳ و ۱۱۹۴ هجری قمری و به دلیل مدفون شدن بسیاری از شاعران و عارفان بزرگ در این گورستان، در شهریور ۱۳۵۰ خورشیدی مسابقهای برای طرح یک بنای یادبود در مقبرةالشعرا توسط روزنامههای اطلاعاتو کیهان و مجله یغما برگزار گردید و پس از چندی پیشنهاد «غلامرضا فرزانمهر» برگزیده شد و عملیات احداث بنای یادبود آغاز گردید. هماکنون این بنای یادبود نماد مقبرةالشعرا و یکی از نمادهای شهر تبریز محسوب میشود.
قلعه ضحاک
قلعه ضحاک در۲۰کیلومتری جنوب شرقی شهرستان هشترود در استان آذربایجان شرقی در ایران واقع شده. نام محلی این قلعه نارین قالا است. این مجموعه باستانی در محوطه کوهستانی سرمهلو و در احاطه دو رودخانه قرانقو و شورچایی واقع شده است. مجموعه باستانی قلعه ضحاک در حدود ۱۰ کیلومتر طول و ۲-۱ کیلومتر عرض دارد. تنها بنای خارج از خاک که تقریباً سالم باقیمانده است عبارت است از یک چهار طاقی، که در اثر مرور زمان پوشش طاق و یکی از پایههای آن تخریب شده که مورد مرمت قرار گرفته است. حاصل کاوش در دو فصل گذشته، کشف یک تالار وسیع ۱۱× ۱۱متر با راهروهای جانبی مقادیر زیادی گچ بری در طرح و نقشهای متنوع که بیشتر با رنگهای اخرائی، زرد، آبی و سبز تزئین شدهاند. این نقوش، شامل نقوش برجسته انسانی وحیوانی، نقوش هندسی وگل وگیاه است. مصالح به کار رفته در این چهار طاقی آجر وگچ میباشد. ابعاد آجرها ۳۲×۳۲ و به ارتفاع ۱۰ سانتیمتر میباشد. این مجموعه در روی تپهای که سطح آن نسبتاً مسطح میباشد واقع شدهاست. ماحصل عملیات کاوش درمنطقه نشانگر استقرار تمدن پارتی است. از نحوه استفاده از این قلعه در دوران اشکانی و همچنین دوران پس از اسلام، اطلاعی در دست نیست. در واقع این قلعه نیز همانند قلعههای موسوم به قلعه دختر است که نمونه هایی از آن را در فیروزآباد و همچنین ارگ بم میتوان یافت؛ و این قلعه ممکن است نمونهای از معبد آناهیتا باشد.
این دژ تاریخی، احتمالاً بازماندهای از دوران اشکانیان، یا معبدی زردشتی و یا محلی برای پادگان نظامی محلی بودهاست. طاق این دژ، در کنار آثار به جا مانده در تپه میل ورامین، از نمونههای معماری روزگار اشکانی است که سپس به شکلی کاملتر و شکوهمندتر در طراحی ایوان خسرو در تیسفون دیده میشود. قلعه ضحاک اولین بار در سال ۱۹۷۱ توسط یک هیئت باستان شناسی آلمانی بررسی شد. آثار برجای مانده از برجهای نیم استوانهای به نام دروازه قلعه و پوشش دیوارها که از سنگهای مکعب مستطیلی میباشد، نشان دهنده قدمت بنا تا دوره ساسانی میباشد ولی سفالهای به دست آمده نشان دهنده سدههای ششم و هفتم هجری است.
کندو
ان
کندوان یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان سهند بخش مرکزی شهرستان اسکو واقع شدهاست. این روستا دارای جاذبههای گردشگری فراوانیاست که بهدلیل شکل خانههای آن که مانند کندوی عسل در دل کوه کنده شدهاند است.
معماری بومی روستای کندوان معماری صخرهای میباشد، این روستا به سبب ویژگی معماری صخرهای و بافت مخصوص آن در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. کندوان یکی از سه روستای صخرهای جهان است که این موجب جذابیت بینظیر آن شده است. معماری روستای کندوان و جاری بودن زندگی مردم در قالب بافت قدیمی آن یک استثناء در دنیا به حساب میآید؛ چرا که دیگر در کاپادوکیه ترکیه و داکوتا آمریکا (هر دو دارای معماری صخرهای هستند) کسی زندگی نمیکند.
در حقیقت آنچه به کندوان هویت باستانی و تاریخی داده است، وجود ۱۱۷ خانواده و منزل مسکونی درون تودههای مخروطی و هرمی شکل صخرههاست. میتوان گفت وجه تسمیه کندوان به خاطر خانههای کندویی شکلی است که در دل این صخرههای مخروطی قرار گرفتهاند.
آبشار گلآخور
آبشار گلآخور یکی از جاذبه های گردشگری استان آذربایجان شرقی است که در حوالی روستای گلآخور (گورئیل) از توابع دهستان ارزیل، بخش خاروانا ، شهرستان ورزقان در60در کیلومتری غرب ورزقان در دامنه های غربی کوه کسبه و در میان جنگلهای ارسباران قرار گرفتهاست.
معنی گلآخور:
واژه «گلآخور» در زبان ترکی آذربایجانی به معنای «گلریز» میباشد.
مسیر آبشار:
آبشار بسیار زیبا و خنک گل آخور، از سه چشمه پرآب و خنک در کوه های شمالی و مرتفع روستا، سرچشمه می گیرد و با شدت به پایین سرازیر میشود و پس از عبور از داخل روستا در آخر به یک آبشار زیبا مبدل می گردد که ارتفاع آبشار حدود ۱۰ متر است و سپس در ادامه، پس از عبور از دره زیبا و سر سبز و پردرخت و گذر از روستای ارزیل با رود طرزم به یکدیگر میپیوندند و رود بزرگی نشکیل داده و به سمت روستای حاجیلار و کبود گنبد سرازیر می گردند.
قلعه جوشین
قلعه تاریخی جوشین یا جوشون در 26 کیلومتری غرب ورزقان بسوی جلفا و در 6 کیلومتری روستای جوشین واقع شده و راه آن بسیار سخت و کوهستانی است.
قلعه بر فراز کوهی است که سه طرف آنرا شیب های دیوارمانند احاطه کرده است و تنها راه ارتباطی آن یک گذر کوهستانی تنگ است که فقط یک یا دو نفر می توانند به زحمت از آن بالا روند، به این علت نگاهبانی و دفاع از این قلعه حتی با تعدادی معدود هم ممکن بوده است.
این قلعه در حمله اعراب به ایران یکی از مراکز مقاومت بود. سفالهایی که در محوطه قلعه پیدا شده مربوط به هزاره اول قبل از اسلام و قرون اولیه اسلام تا قرن ششم هجری قمری است.
غذاها
کوفته
بدون شک معروف ترین غذای تبریز، کوفته های خوشمزه اش است. در زمان های قدیم پخت این غذا کمی متفاوت از امروز بود؛ در آن زمان برای این غذا از گوشت چرخ کرده استفاده نمی شد برای همین گوشت باید آنقدر کوبیده می شد تا له شود و در حین کوبیدن، لپه و سبزیجات هم با آن ترکیب می شد. سبزیجات عطر خوشایندی را به این کوفته ها می دهند و کاری می کنند که حتما به سراغ کوفته ی دوم و سوم هم بروید!
در داخل کوفته ها مواد دیگری مثل گردو، آلو، زرشک، پیاز سرخ شده و گاهی تخم مرغ آب پز هم ترکیب می شود و در آخر در سس گوجه فرنگی و زعفران می پزند. پیشنهاد می کنیم اگر گذرتان به شهر دوست داشتنی تبریز افتاد حتما به یک رستوران محلی بروید و طعم خوشایند این کوفته ها را امتحان کنید.
کوکو
این کوکو از غذاهای سنتی شهر است که معمولا در مراسم خاص مثال افطار درست می شود. مواد لازم برای این کوکو، گوشت چرخ کرده، هویج، پیاز، تخم مرغ، زعفران و البته لوبیا سبز است. معمولا برای اینکه این کوکو ظاهر بهتر و همینطور کمی طعم ترشی پیدا کند روی آن را با زرشک تزئین می کنند. در سفر به تبریز حتما کوکوی لوبیا سبز را امتحان کنید تا با طعم متفاوتش غافلگیر شوید!
آش میوه
آش میوه به نظر آش خوشمزه و متفاوتی می آید این طور نیست؟ در سراسر شهر تبریز آش های متنوعی می بینید که شما را وسوسه می کنند طعم آن ها را امتحان کنید. تهیه ی آش میوه در هر محله سبک خاص خودش را دارد اما معمولا مواد لازم برای تهیه ی آن حبوبات (نخود، لوبیا)، میوه (آلو، زغال اخته ، زردآلو، آلوچه، آلبالو)، سبزی آش (تره و جعفری)، هویج، پیاز، رشته، رب، کلم برگ و گوجه است. در آخر به این آش، سرکه اضافه می شود تا طعم ترش و ملسی پیدا کند.
آبگوشت
اگر از دیگر غذاهای تبریز ساده بگذرید مطمئنا در مقابل آبگوشت تبریز نمی توانید مقابله کنید! غذایی پر پروتئین و خوش عطر و طعم که می تواند شما را حسابی ر انرژی و سرحال کند. برای درست کردن آبگوشت تبریز از گوشت گوسفند، دنبه، رب گوجه، گوجه، سیب زمینی و لپه استفاده می شود، هر چند که این روزها بیشتر تبریزی ها به جای لپه از نخود استفاده می کند.
دلمه برگ مو
دلمه برگ مو یک پیش غذای مجلسیه که می تواند حسابی سفره را رنگین و اشتها را باز کند. مواد لازم برای این غذا برنج، لپه، پیاز سرخ کرده، بلغور، برگ مو، روغن حیوانی و سبزی دلمه یعنی تره، مرزه و شوید است. سبزی دلمه نقشش مهمی در طعم این غذا دارند و مزه ی خاص و منحصربفردی به آن می دهد
دوماج
این غذا در شهرهای دیگر هم تهیه می شود اما طعمی که دویماج های تبریز دارد خاص است و متفاوت! از آنجایی که این غذا چندان کامل نیست معمولا خانواده های تبریزی آن را در هنگام عصرانه و یا صبحانه آماده می کنند. مواد لازم برای این غذا پنیر محلی، گردو، سبزی خوردن (ترکیبی از ترخون، جعفری، تره و البته پونه)، نان خشک تبریزی و کره است و خیلی هم راحت درست می شود پس می توانید به راحتی آن را درست کنید.